سخنی از سر خیرخواهی با برادر محسن رضایی

آقای رضایی سلام.

برادر رضایی! سردار رضایی! دکتررضایی!

اما ما هنوز دوست داریم شما را برادر رضایی صدا بزنیم گرچه خیلی از برادری در زمان نبرد ومقاومت فاصله گرفته ایم!

برادر! امروز سومین مناظره را به نظاره نشسته ایم. برایمان سخت است دیدن سردار فرماندهی سپاه در دوران دفاع مقدس که هشت سال مقاومت با همه سختیها و مشکلاتش و همچنین توفیقات و سربلندیهایش را تجربه کرده است، رفقا وفرماندهان شهیدش را با تمام وجود لمس کرده است ,بخش عظیمی از مقاومت را به عهده داشته است؛ اینگونه به نفی مقاومت بپردازد و سنگ رفاه و ....را به سینه بزند.

برادر محسن! مقاومت 45 روزه خرمشهر رابه خاطر داری؟! آه ببخشید شما در آن زمان داشتید علی الظاهر اطلاعات سپاه را ساماندهی می کردین!

برادر محسن! شهید حسن باقری را که به قول شما دست پرورده وکشف شما در سپاه بود(البته ماشنیده ایم ایشان را حضرت آقا کشف کرده وبه شما معرفی نمودند)به یاد می آوری، آن زمان که همه دوستان، برای دست بوس امام امت تشریفتان را به تهران برده بودید و خودتان را برای گزارش دادن آماده می کردید او با خون خود در رملهای گرم فکه گزارش مقاومت و ایستادگی رزمندگان را مستقیم وبدون هیچ تشریفاتی نه تنها محضر امام امت بلکه محضر ارباب بی کفن حضرت سیدالشهداء تقدیم نمود.

برادر! شهید جاوید الاثر حاج احمد متوسلیان را چطور! به یاد می آوری؟ البته حق می دهم خیلی از آن سالها که او برای حمایت از مقاومت پا به لبنان وسوریه گذاشت می گذرد! اما هنوز اسم حاج احمد برای کسانی که اهل مقاومت هستند باعث پایداری واستقامت است.

آقا محسن! همت وحمید باکری را در خیبر، مهدی باکری را در بدر، حاج حسین خرازی را در شلمچه وشهید علی هاشمی را درحور وقرارگاه سری  به یاد داری یا سفرهای استانی و250 شهر وروستا رفتنت فرصت یادآوری را هم از شما سلب نموده است؟!!

راستی ای برادر! شنیده ایم طرح عملیات بیت المقدس را حسن باقری برای فتح بصره که یکی از نتایجش فتح خرمشهر بود کشیده بود! خواستم بدانم چه کسی دستور داد راه را به سمت جاده خرمشهر بصره کج کرده وبه فتح خرمشهر راضی شد؟!!

چه کسی برای امام پیغام آورد که بعداز فتح خرمشهر می توانیم با عراق معامله کنیم و جنگ را تمام کنیم؟! که البته امام مخالفت نمود.

برادر می شود برایمان بگویی طرح عملیات خیبر وبدر را جه کسی در قرارگاه مشترک مطرح کرد وگفت حالا دیگر می شود به جای شعار جنگ جنگ تا رفع فتنه از کل عالم شعار جنگ جنگ تا یک پیروزی را داد و با این عملیات ها جزایر مجنون را از صدام بگیریم وآن وقت سر میز مذاکره با غرب بنشینیم؟! می گویی چه شد که 48 ساعت ابراهیم همت به علت مخالفت با عملیات و نوع آن در قرارگاه بازداشت شد ودر آخر هم درهمان عملیات مظلومانه در حالی که به علت مقاومت همه نیروهایش را از دست داده بود وبرای کمک گرفتن از حاج قاسم رفته بود شهید شد!

آقای دکتر! نامه سال 67 را چه کسی برای امام نوشت که دیگر رزمندگان توان جنگیدن ندارند وباید جنگ را خاتمه دهیم در حالی که امام امت 10 روز قبل ازآن فرموده بود جنگ ما جنگ حق علیه باطل است وتا برافراشته شدن پرچم لااله الا الله برقله های جهان ادامه خواهد داشت؟!

نه باورمان نمی شود برادر محسن آن زمان تفکرات دکتر رضایی الان را داشته باشد و مقاومت ملت شهید پرور را به نان وبوقلمون خوردن باشیوخ عرب بفروشد! باورمان نمی شود مردی که!! نه ببخشید!! کسی که جنگ و اداره کشور را درآن زمان از افتخارات خود می داند وادعا می کند که تربیت فرماندهان رشید اسلام به دست او بوده مقاوت و حرف زدن از آن را شعار بداند!

آقای دکتر اقتصاد و دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام به خاطر داشته باش که از خون چه کسانی برای خود اعتبار و از استخوانهای باقیمانده چه گلهایی برای خود نردبان ترقی درست کرده ای! مراقب باش که تاریخ تورا با طلحه وزبیر و سعدبن ابی وقاص ها مقایسه نکند.

اگر به فکر شادی روح همرزمانت و خرسندی دل خانواده های شهدا نیستی به فکر این باش که جواب این دو کودک دوست داشتنی و مظلوم را در آینده چگونه خواهی داد وقتی بفهمند مقاومت بر حق هسته ای ملت را که بهای خون پدرانشان است را افراطی گری دانستی!

اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا